ترمه

ترمه جان تا این لحظه 10 سال و 2 ماه و 29 روز تو دل مامانشه

آغاز هفته سیزدهم

عزیزترینم در تاریخ 13 اردیبهشت سال 93 من و بابایی مرخصی گرفتیم و رفتیم برای انجام سونوی NT و اولین آزمایش غربالگری.

به حساب سونوهای قبلی تو 11 هفته و 7 روز باید میبودی ولی از اونجایی که این سونو دقیق ترین سن تو رو نشون میداد دکتر گفت 12 هفته و شش روزته.

عزیزم هزار ماشاالله وقتی من و بابا دیدیمت کلی بزرگ شده بودی.

قشنگ میتونستیم تشخیص بدیم دونه دونه انگشت هات رو.

اولش که خواب بودی دلبندم.بعدش که بیدار شدی شروع کردی به تکون دادن پاهات و یه جا هم داشتی شصتت رو میمکیدی و یه دست دیگه رو هم برده بودی بالای سرت.

وای که من و بابایی قند تو دلمون آب شد.

عزیزم خیلی کوچولو بودی ولی کاملاً دیگه شکل گرفته بودی.

هزار ماشاالله به عزیزترینم.

عشق مامان و بابا یه جا هم بعد بیدار شدن شروع کردی به مشت زدن که آقای دکتر گفت چرا داری بوکس میزنی جوجو.

من و بابا هم کلی خندیدیم و خدا رو به خاطر داشتن فرشته کوچولویی مثل تو شکر گفتیم.

عسلم ازت میخوام که برای همه دعا کنی.دوست دارم فرزند سالم و صالحی باشی.

میخوام با تمام وجودم بهت افتخار کنم.

یه دونه من دکتر حدس میزنه که تو دختر باشی.

بابایی هم که از الان داره شعر میخونه واسه خودش و میگه دخترم رو به همه کس نمیدم.

خلاصه عزیزم برای من و بابا مهمتر از جنسیت تو سالم بودن و صالح بودن تو هستش.

برای همه دوستای مهربون مامان که تو نی نی پیج باهاشون آشنا شده و آرزوی مامان شدن دارن دعا کن.

برای همه مریض ها و کسانی که تو بیمارستان هستند دعا کن.

برای همه مامانهایی که نی نی تو راه دارن دعا کن که نی نی هاشون سالم بیاد تو بغلشون.

خیلی دوستت داریم و منتظر اومدنت هستیم فرشته کوچولوی مامان و بابا.Engel mini bilder


تاریخ : 22 اردیبهشت 1393 - 22:12 | توسط : مامان ترمه | بازدید : 2056 | موضوع : وبلاگ | 3 نظر

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام


مشاوره، آموزش، طراحی و ساخت فروشگاه اینترنتی